یکی از دستاوردهای مهم مدیریت شهری توسعه یافته بهره مندی از شهروندان فعال و مشارکت جو است؛ شهروندانی که به اتفاقات شهر حساس اند، به آن دغدغه دارند و در زمینههای لازم فعالانه مشارکت میکنند. کنش و واکنش شهرنشینان به محیط شهری و اتفاقات پیرامون آن در ۲ دسته فعال و غیرفعال طبقه بندی میشود.
معمولا در مطالعات شهری آن میزان که به دسته فعال پرداخته میشود، به واکنشهای غیرفعال و شهروندان دارای این شاخصه به دلیل نامحسوس و خنثی بودن، توجه نمیشود. این درحالی است که اساسیترین اصل شکوفایی و رونق شهرها مشارکت آحاد شهروندان در مسائل، فرایندها و موضوعات شهری است.
نحوه تعامل شهروندان با مدیران، مشارکت فعالانه شهروندان، اعتماد و احترام دوسویه و شفافیت در ارائه اطلاعات ازجمله معیارهای حکمروایی خوب است که درنهایت پیشرفت و شکوفایی شهرها را به دنبال دارد.
در مطالعات روان شناسی و رفتارشناسی محیطی، پدیده انفعال مخاطب که بیشتر ناشی از ناآگاهی، بی توجهی، بی تفاوتی و نبود حساسیت نسبت به وجوه محیط و اتفاقات پیرامون آن است، به «بی حسی محیطی» یا «کرختی» تعبیر میشود.
بی حسی محیطی همواره به دلیل ناآگاهی مخاطب ایجاد نمیشود، بلکه در بسیاری مواقع ممکن است افراد به محیط و محرکههای نامطلوب آن آگاه باشند، اما قدرت کنترل و ایجاد تغییرات موردنیاز در آن را نداشته باشند.
در رویارویی با پدیده بی حسی محیطی ۲ دسته راهکار ارائه میشود: دسته اول از منظر روان شناسی محیطی راهکارهای مقابله با کرختی و مشکلات ناشی از آن را بررسی میکند و راه حلهایی ارائه میدهد که مخاطب را هدف قرار میدهد تا از راههای مختلف آموزشی و تبلیغاتی به تحریک آگاهی و حساسیت آنها به محیط بپردازد.
دسته دوم راه حلهایی است که متوجه متخصصان ازجمله معماران، پژوهشگران محیطی و... است که برانگیزانندگی عوامل محیط را تقویت و از خنثی بودن آن جلوگیری میکند. به تعبیر ساده تر، برای پیشگیری از بی حسی محیطی شهروندان، به سه گانه عملیاتی مدیریت شهری، محیط (شهر) و شهروندان توجه میشود:
۱. مدیریت شهری: شهرداری باید به شهروندان احترام بگذارد، حقوق و مصالح آنها را در نظر بگیرد و زمینههای آگاهی بخشی و مشارکت همه جانبه شهروندان را فراهم سازد.
۲. محیط: محیط شهری باید برای شهروندان برانگیزاننده باشد. برانگیزانندگی در سلامت و پاکیزگی زیستی، نمادها و المانهای شهری، معماری اصیل و فاخر و یکپارچگی، روانی و دسترس پذیری ایجاد میشود.
۳. شهروندان: افزایش آگاهیهای عمومی شهروندان درباره مسائل شهری و ایجاد حس دل بستگی و تعهد در آنها به محیط شهری، در نقطه مقابل بی حسی شهروندی است.
شهر به همه شهروندان متعلق است. بنابراین، بی حسی محیطی شهروندان به معنای محروم ماندن از استعدادها، قابلیت ها، افکار و تواناییهای آنها در اداره شهر خواهد بود که به ازدست رفتن فرصتهای توسعه شهری منجر میشود.